گاه نوشت های یک بامبوی خوشحال

آخرین مطالب

25 دی ماه

سه شنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۳، ۰۴:۳۴ ب.ظ

۱. چهار روز مرخصی گرفتم و ویلای گرون قیمتی رو پیدا کردم و زدم به جاده تا برسم شمال. شاید برای بقیه گرون نباشه اما برای من درآمد یک ماهم بود ‌. دلیل گرونیش هم ساخل اختصاصیه . ساخل بزرگ، تمیز و خلوت ‌.اینکه کس دیگری نیست وچی بهتر از این؟ 

امیدوارم بتونم ریلکس کنم و رها بشم . دریا کمکم میکنه .

۲ . قهوه ام تموم شده و نسخ یکم قهوه ام و مدام حس میکنم یک چیزی در زندگیم کمه. کل ساری رو گشتم و قهوه پیدا نکردم . نمیدونستم انقدر معتادم .

۳. بهترین کباب کوبیده و گوشت عمرم رو خوردم . در تقی آباد که نزدیکی گرگان هست . کبابی بطیار ‌. واقعا چه کبابی . 

۴ . دلم تنگ شده بود برای سفر . برای خوشفازی . انقدر توی جاده خوندم و رقصیدم و داد زدم که صدام گرفت . خدا لعنت کنه آخوندارو که من رو زندونی کرده بودن.

۵. باید وقتی برگشتم سبکتر باشم . میو

  • بامبوی خوشحال

نظرات (۳)

چقدر خوب خوشحالم بهت خوش میگذره 

پاسخ:
ممنونم میای عزیز . کمتر مینویسیا 

خوش بگذره

پاسخ:
خیلی ممنونم بهار . 

ازین به بعد می‌خوام‌ بخونمت که ببینم به چه بهانه‌ای به آخوندا فحش میدی :)))) نمی‌دونم چرا هردفعه بی‌ربط‌تر میشه بهانه‌ی فحشات =))))

پاسخ:
:))))
تقصیر خودشونه پیچیده اش میکنن . 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی