ورژن دوست نداشتنی من
از ورژن خشن و عصبانی خودم بدم میاد. همیشه خانوادم سرکوفت میزنن که سیاست نداری و باید سیاست داشته باشی و با پنبه سر ببری.
ولی من ندارم. رک و راست هستم و مجبور باشم با داس سر میبرم نه با پنبه.
سهروزه یک کلمه نتونستم درس بخونمو نا امید و تاریکم.
صبح رسیدم و رفتم سراغ اینکه واقعا سر ببرم. رفتم توی اتاق مدیر گروهشون، شروع به داد و بیداد کردم و کوتاه نیومدم. عصبانی باشم از عمرو بن عبدود هم خشمگین تر میشم. اومد التماسم رو کرد که بریم بیرون صحبت کنیم. با خودش و مدیر گروهش رفتیم محوطه ی پزشکی و اکنجا خواست مثلا تلافی کنه اما نتونست. اونقدری عصبانی بودم که نتونست .
احساس بدی دارم . امیدوارم آدم نکشم واسه این پایان نامه :))
فعلا موقتا مشکل حل شد فکر کنم.
احساس بدی دارم ولی چاره ای نبود. از خودم بدم میاد . ترم پایینی هام ماهی چهل پنجاه تومن پول در میارن و من؟ فرقی با یک انگل ندارم . انقدری احساس گندی دارم که نمیدونی . واقعا وضعیتم مثل اون کلیپ نامجوئه که میگه من حال ادامه دادن ندارم . یا رائفی پور که میگفت خدایا بسه دیگه.
دارم میرم بازار گلها چند گل با نشاط بخرم و کمی خرید کنم برای دربی. از بازی استقلال لذت نمیبرم ولی خب عشقه دیگه. چه میشود کرد؟
- ۰۲/۱۲/۲۳
- ۷۰ نمایش
یه ورژن دوست داشتنی داشته باشی، همینه😂