گاه نوشت های یک بامبوی خوشحال

آخرین مطالب

طرحدونی- شماره ی۴

شنبه, ۱۶ تیر ۱۴۰۳، ۰۱:۵۰ ب.ظ

۱. گاهی اوقات هم بیماران ارث پدرشون رو میخوان :)) . خانمی اومد و گفت " شوهرم گفته دندون پسرم رو بکشید" ( چشم ارباب میکشم)

معاینه کردم و دندون ۶ دائمیش بود و گفتم قابل کشیدن نیست و باید برید شهر عصب کشی کنید و کشیدنش از نظر قانونی و اخلاقی برای من مقدور نیست.

کلی جر و بحث کردند و رفت. چند دقیقه بعد شوهرش چند سنگ که به اندازه ی آجر بودتد پرت کرد و شیشه های اتاقم شکست اما به کسی ضربه ای نخورد خوشبختانه.  تجربه ی جالبی بود. از مردم کم سواد و محروم نمیشه انتظار زیادی داشت و ناراحت نیستم. اما اینکه شبکه برای من اقدامی نکرد و خودم پلیس رو خبر کردم ناراحتم کرد. کوته نظرهای پدر سوخته.

۲. سه روز لج کردم و سر کار نرفتم تا حساب کار دست شبکه بیاد . شبکه انقدر گداصفت و بیشعوره که حتا گاهی دستکش و ماسک هم نیست. دستگاه اتوکلاو خداب شده بود و زنگ زدم به یکی از خیرینی که در مشهد کمکمون میکرد و هزینه ی تعمیرش رو تقبل کرد ‌باورش سخته اما شبکه میگفت اشکال نداره و با اسپری ضدعفونی کن و استفاده کن .

۳. من خیلی کمالگرام و درمانهایی که انجام میدم باوجود اینکه سعیم اینه کاملا اصولی و درست  باشه اما هنوز کاملا راضیم نمیکنه و دنبال بهتر شدنم. با این حال، هرروز چندین بیمار رو میبینم که دندانپزشکان دیگه درمانشون رو انجام دادند و افتضاح و داغون و اشتباست . سوالم اینه واقعا وجدانشون نیشگون نمیگیره؟ 

۴. رئیس درمونگاه و همسرش طلاق گرفتند و درمونگاه تعطیل شد چون جزو مهریه است.

از امروز باید به درمونگاه جدیدی برم که در پایین شهره و مگس پر نمیزنه. به هر حال روزی رسان خداست و فدای سرم.

۵. من آدم حسابی هایی رو دیدم که مشروب بخورند. بهترین مشروب رو دارند و هرچندوقت یکبار چندشات مینوشند. اما هیچ آدم درستی رو ندیدم که بخوره و زیاد از حد بخوره. اینجا دیشب تا صبح غلغله بود چون همه با دبه عرق سگی خورده بودند و مسموم شده بودن و تا صبح پزشک بیچاره در پی درمانشون بود .

۶. به قدری برای رفت و آمد روزانه به شهر زجر میکشم که  فقط خدا میدونه. 

۷. برای دختر آخوند روستا حرفهای بدی منتشر کردند و با لذت بهش پر و بال میدن. من از اخوندها و اخوندکها متنفرم اما با این حال حالم بد میشه که چنین رفتارهایی میبینم و میشنوم. محیط کوچک زود مسموم میشه.

۸. خودم رو بیمه ی مسئولیت کردم. کارشناس بیمه اومده بود و شرایط رو توضیح میداد و گفتم الان هزینش رو بدم باید تا آخر ماه به خدا توکل کنم و متاسفانه خدا خیلی در مسائل مالی دخالتی نمیکنه. بعد از چند دقیقه بیمارم گفت" یک چیزی اجازه دارم بگم؟ گفتم بفرمائید ." گفت هرروز صبح آیه ۱۱۴ سوره ی مائده رو بخونید زندگیتون پر از ثروت میشه"

۹. نکته ای که واسم جالبه اینه که وقتی برای دهگردشی میرم و دندون بچه هارو معاینه میکنم، والدینشون ازم در حال معاینه ی بچه عکس میگیرند . چرا واقعا رو نمیدونم. 

۱۰ . میو

  • بامبوی خوشحال

نظرات (۲)

وای اعصابم بهم ریخت

آجرها نیومد طرفت؟

پاسخ:
آجرها نه کلی ذرات شیشه چرا 😄

۱_خیلی گناه داشتین دلم به حالتون سوخت؛--؛

یک ضرب المثل خیلی رایج تو خراسان هست که میگه دندونی که درد می‌کنه رو باید کشید ...البته این ایهام داره ولی مثل اینکه دوستان فقط ظاهر قضیه رو دنبال میکنن....همشون اصرار بر کشیدن دارن ؛---؛ 

اعصاب ها هم از ریشه خرابه و دیواری کوتاه تر از شما نبوده گلدون ها رو سرش بشکنن....

آشفته بازاری بوده ....من از طرفشون متاسفم ؛-؛

 

۲_ وزارت بهداشت دقیقا داره چیکار می‌کنه....به قول معلم دبیرستانم باید اتیشش زد.

 

۳_پدرم همیشه به اینجور افراد میگه باسوادهای بی شعور :))

نداشتن اخلاق و وجدان کاری و انسانیت و عدم اعتقاد به تاثیر گذاری در جهان نتیجه میشه همین دندون های داغون بد درمان شده یا زنده زنده کفن کردن نوزادهای تازه به دنیا اومده...

 

۴_ بنده خدا.....مهریه سنگینی داشته...

۵_استاد جامعه شناسی مون آخر کلاس ها وقت می گذاشت آداب مشروب خوردن رو توضیح بده بنده خدا...... فکر میکنم در سطح کشوری نیازه ... شنیدین میگن وقتی از یک کاری منع میشی بیشتر دوست داری انجامش بدی..... احساس میکنم بنده خدایان چون میدونن کارشون منع شده است و از طرفی به صورت زیر زمینی تهیه میکنن و میخرن اینجوری میشه....فقر سوادی+فقر مالی=فاجعه

۶_خدا صبر و پول بده ، امین.

۹_چقدر گوگولیانه

۱۰_گربه گرفتین؟

 

پاسخ:
سلام دوست خوبم
۱. بله. خیلی از ضرب المثلها اشتباهن یا لااقل با زندگی امروزی سازگار نیستتد. دقیقا همینطوره که گفتی و مردم اعصاب و پول ندارن. 
۲. دقیقا. به نظرم داغون ترین و بی پول ترین وزارت کشوره‌ . ذات مرکز بهداشت و طرح پزشکان واقعا طرح نابیه اگه درست انجام بشه اما کیفیت انجامش افتضاحه. مثلا در حیطه ی من، ترمیم و جرمگیری و فیشورسیلانت برای بچه ها تا ۱۴ سالگی و خانمهای باردار و شیرده رایگانه و این طرح فوقالعادست.اما نه ماده ای به من مسدن، نه حقوقی و نه امکاناتی ‌. نتیجه میشه اینکه وقت تلفی من و مردم و سیستم.
۳. آفرین به پدرت و توصیفشون. جامعه پره از این جور آدمهایی که عنوان و مدرکشون گوش فلک رو کر میکنه اما در عمل بیشعور و کوتوله هستند
۴.خبلی خیلی سنگین :)) درمونگاه و ویلا و طلافروشی و ماشینش رو بلوکه کردند!
۵. نظراتم خیلی به تظراتت نزدیکه . دقیقا موافقم. اگه قانونی وضع بشه که خوردن خورشت کرفس ممنوع اعلام بشه، مردم در خفا و زیرزمینی و پنهونی برای تهیه و خوردن خورشت کرفس اقدام میکنن !
۶و ۹. مرسی :))
۱۰. نه، هیچ گربه ای اینجا با من دوست نمیشه. ولی عمیقا دوست دارم گاهی گربه باشم و میو کنم 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی