۲۱مرداد ۴۰۳
۱. سرم شلوغ بود. درمونگاه جدید باب میلم نیست و مریضام کمه و نمیصرفه. بخصوص که ماهی ۱۲ تومن کرایه ماشین میدم! حوصله ی کار کردن در کلینیکهارو ندارم.
۲. دوهفته پیش از خواب بیدار شدم اما کمرم نمیگرفت. ناحیه ی دنبالچه ام درد وحشتناکی میکرد وبه ستتی میتونستم مثل کرم، بلولم و سینه خیز برم. سه روز استراحت کردم و اثری نداشت. به بیمارستان مراجعه کردم و متوجه شدم در خواب، عقرب زرد نیشم زده. پادزهر نزدند و دگزا نوشتند که نزدم. سرایدار درمونگاه تریاک خیس خورده آورد و میمالیدم به دُمَم. نهایتا بهتر شدم.
۳. دونفر غیردندانپزشک بی شرف رو لو دادم و دستگیر شدند و باید حبس بکشند و دیه پرداخت کنند. امان از جنایاتی که کردند..
۴. یکی از مراکزی که میرم انقدر پرسنلش، مردمش و جوش خوبه که نپرس. هفته ای دو روز میرم و صبحانه رو با پرسنل میخوریم و برای نهار به زور! من رو به خونه هاشون میبرند و مهمان میکنند. انقدر تعارفاتشون جدیه که نمیشه پیچوند . قوت غالبم انواع انگور و قیصی زردآلو شده.
۵. امروز وحشتناک سخت بود. هیچ دندونی در نمیومد و ریشه هاشون همچون ذوالفقار علی بود .
عصبانی بودم و با مردم دعوا میکردم. دختر ۵ساله ی زیبا و نمکی به نام نرگس برای فیشورسیلانت اومد و انقدر خوشگل و گوگولی و خجالتی بود که تمام خستگیهای من در رفت . شبیه انیمیشنها بود.
۶. باید اعتراف کنم حس خیلی خوب و تازه ایه اینکه شب برگردی و ببینی چراغای خونت روشنه . این رو مدیون طوطی های پدرسوخته ام هستم. فعلا عوضیند و مثل سگ آلابای گازم میگیرند.
- ۰۳/۰۵/۲۱
- ۹۰ نمایش
چه جنایی شد قضیه. من واقعا آمادگیشو نداشتم. حبس و آب خنک بوسیلهی تو؟ ولی باید اعتراف کنم که به این قسمت که عقرب دمتو نیش زده و نفهمیدی خیلی خندیدم.. شاید از بس زیاد میشینی حسش از بین رفته. احتمال قویتر اینه که هنوز جنها رو به رسمیت نشناختی و کار اونا بوده. بهرحال فکر میکردم ازین لاغرتر باشی. خوبه پس بهت ساخته این دیار حتی نیش عقربش :دی