کلک مرغابی؟
۱. خیلی اتفاقی به بررسی بندهای دفترچهی سال گذشته پرداختم و یک خلا در بند "ب" که شامل من میشه دیدم و جرقه ای در ذهنم زده شد.یوریکا یوریکا گویان با دمم گردو شکستم و مضطرب شدم. اگر بتونم ازین خلا استفاده کنم، میتونم خیلی عالی درس بخونم ماههای منتهی به آزمون رو.
لازمش اینه که کارت ورود به جلسم صادر بشه و اجازه بدن با وجود نقص مدرک، در ازمون شرکت کنم و قبل انتخاب رشته ، مدارکم رو تکمیل کنم . ظاهرا میشه و کار غیرقانونی ای نیست و دقیقا طبق بند دفترچست ولی خب کلک مرغابیه دیگه :)
وقت رفتن به سنجش رو ندارم و نمیتونم حضوری تهران برم و از طرفی یکم ریسکیه ولی خیلی به نفعم میشه .
هنوز تصمیمی نگرفتم اما احتمال اینکه ریسک کنم زیاده :)))
خدایا یعنی اگه بشه، تمام اتفاقات تلخ این چندماه اعم از معافیت و پایان نامه ی اولم و.. شسته میشه و دوباره جون میگیرم . کااش بشه..کاش
۲. کنگره ی پاژ ابان ماه در مشهد برگزار میشه و من وحشتناک وسوسه شدم نتایج پایان نامه اولیم رو ارائه بدم چون خیلی خفنه و میترکونه. منتها سختگیر درونم گفت سری که شلوغه رو چرا شلوغتر میکنیش آخه؟ ازون طرح چه خیری بهت رسید وقتی استادش یکهو مهاجرت کرد و متحمل یک عالمه استرس بودی؟
۳. داشتم فکرمیکردم که تمام اتفاقات عجیبی که در ۴۰۲ تا اینجا گدروندم، باوجود آسیب روحی ای که بهم زدن اما من رو چقدر محکم تر وپخته تر کردن و چقدر راحت و واقعی تر از قبل به خدا توکل میکنم در کارها. هفته ای دوسه تا چالش بزرگ پیش روم سبز میشه و بجای غصه های طولانی، چندساعت درگیر میشم و بعدش تد لسوی درونم میگه ?what this situation need
و با دلی قرص دنبال حل کردنش میگردم و معمولا هم حل میشه.
هنوز خیلی زوده که چنین حرفی رو بزنم اما شاید بعدها قاطعانه گفتم که اون خماری ها به این مستی می ارزید.
۴. گاهی دوست دارم خرق عادت کنم و رپ گوش کنم اما متاسفانه بعد چند دقیقه گدش کردنش سردرد میشم و تپش قلب میگیرم :))
۵. امروز از صبح تا الان حتا یک نفر هم کتابخونه نبود، حتا یک نفر.
آروم میخوندم بجز رضا کسی نیست، بجز رضاکسی نیست
- ۰۲/۰۶/۲۷
- ۳۲ نمایش