۲۲ آذر
۱ . قرار گذاشته بودم که روز به روز جلو برم و آخر هر روز بگم " اهای حرومزاده ها، من هنوز زندم"
ولی اوقاتی هست که هرگونه نیروی محرکه ای در وجودت مثل خدای نیچه مرده و نمیتونی و نمیشه . به همه چی بیحس میشی و چه قدر تلخه بی حس شدن.
۲. این ترم هم آخوندی با عبای شکلاتی هست که تابحال سه بار تلاش کرده وارد اتاقم بشه و معاشرت کنه و تابحال بهش اجازه ندادم. درو میزنه، باز میکنه و سرش رو میاره داخل که " اجازه هست"؟ و من میگم نه و میره . من و شما مثل اب و روغنیم.
۳.کارگاه اوتیسم رو رفتیم و نهایتا برای همیشه کارمون با استاد جامعه نگرمون تموم شد. استاد فوقالعاده ای بودولی نه واسه کلاس و امتحان. ۱۲ترم کچلمون کرد . البته من اکثر ترمها تکالیفش رو از ترم بالاییها کش میرفتم .
۴. بهش گفته بودم که مدتیه روزی ده دقیقه تمرین تنفس میکنم، واسم "مریم گلی خشک" اورد و گفت قبل تنفس دود میکنن اکثر اساتید. دوسه باری دود کردم و باید بگم به طرز وحشتناکی خنده آوره دودش :))) خیلی سرخوش میکنه:)
۵. از پادکست رواق متنفرم. از اون روانشناس فانتزی هم همینطور. شکوریه فک کنم فامیلش. از خوشت کرفس و دموکراسی هم همینطور.
۶. در سلف نشستم و حرف های میز کناری رو استراق سمع میکنم و هیچکدوم از صحبتاشون رو در جریان نیستم. نمیدونم جریان عاوعاوعاو چیه ولی این عاوعاو شما نیز بگدرد؛
نه خبر دارم امیر تتلو دستگیر شده، نه میدونم گلشیفته فراهانی و دختر شجریان چیکار کردن و نه درجریانم ساسی مانکن چه کرده. آخرین باری که ساسی مانکن گوش کردم سال ۹۰ بود که حفظ بودم " موشولینا کوشن بیان؟/ میشناسی ارژنگو؟ تاحالا خوردی غذای خرچنگو؟"
۷. پاندای نر و ماده رو به پاس سالهای زیاد و خوشی که داشتیم بخشیده بودم اما انگار اشتباه کردم. فرصت مجدد دادن به بعضیها توهین به تمام خودته .
۸. فردا دربیه و خوشحالم که بعد مدتها قراره بازی استقلال عزیزم رو ببینم و قلبم تندتر بزنه؛ هرچند فوتبال این کشور هم همانند بقیه ی چیزهاش یک دینار نمی ارزند ولی خب عشق بچگیمه استقلال.
۹. من و خودم دوستیم؛ بعضی وقتا فقط.
- ۰۲/۰۹/۲۲
- ۲۰ نمایش